کد مطلب:140201 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:201

شکایت حضرت امام حسین بر سر روضه منور رسول خدا از جفای امت
قبلا گفتیم كه حضرت امام حسین علیه السلام از منزل ولید به خانه خویش بازآمدند چون شب شد به زیارت قبر منور و مرقد مطهر جد بزرگوار خویش رفته عرضه


داشت:

یا رسول الله من حسین بن علی فرزند و دختر زاده توام كه مرا در بین این امت بیادگار گذاشته و به اطاعت من امر فرمودی، گواه باش كه امت تو مرا یاری نكردند و قدر من را ضایع نموده و پاس حرمت من و قرابت تو را نگاه نداشتند، اینك شكایت به تو آورده ام، پس به نماز مشغول شده و تا بامداد در ركوع و سجود بود.

ولید جهت تحقیق آن شب كسی را به سرای حضرت فرستاد چون جنابش را نیافتند به ولید خبر دادند، ولید گفت:

شكر خدای را كه از این شهر برفت و ما به مؤاخذه خون پاكش مبتلا نشدیم، صبحگاه آن شب حضرت به خانه مراجعت فرمود و شب دیگر بر همین منوال بر سر تربت مقدس مصطفی آمد و چند ركعت نماز بجا آورد و پس از فراغت از آن با حق سبحانه و تعالی مناجات كرد و گفت:

خدایا این تربت پیغمبر تو محمد بن عبدالله است و من پسر دختر او هستم و چنین واقعه ای كه تو از آن آگاهی پیش آمده است و تو بر حالم آگاه و از ضمیرم مطلع هستی، تو می دانی كه معروف را دوست داشته و منكر را كراهت دارم، خدایا بحق این تربت پاك و بحق آن كس كه در این خاك خفته است آنچه رضای تو و رضای پیغمبرت هست برایم میسر گردان، سپس بسیار گریست و سر بر خاك پاك پیغمبر نهاد در خواب رفت و در خواب جد خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را دید با گروهی از فرشتگان می آید. جمعی از دست راست و گروهی از دست چپ و فوجی از پیش و برخی از پشت، بدین هیئت نزدیك او آمدند پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله او را گرفت و به سینه خودش چسبانید و میان دیدگانش را بوسید و فرمود: می بینم در این نزدیكی جماعتی كه ادعای اسلام می كنند ترا در زمین كربلاء بكشند و تو تشنه باشی و تو را آب ندهند با این همه امید دارند كه در روز قیامت ایشان را شفاعت كنم خدای تعالی شفاعت من را نصیب ایشان نكند و در آن سرا هیچ حظ


و بهره ای به آنها ندهد، فرزندم پدر و مادرت نزد من بوده و آرزوی لقاء تو را دارند و برای تو در بهشت درجاتی است كه تا شهادت نیابی بدان درجات نخواهی رسید.

امام علیه السلام عرض كرد:

یا جداه مرا نزد خویش نگاه دار كه مرا به مراجعت در دنیا حاجتی نیست.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: می باید كه سعادت شهادت را دریابی آن گاه به انواع درجات و ثوابی كه باری تعالی وعده داده است برسی.

سپس امام علیه السلام از خواب برخاست و آن خواب را به اهل بیت خویش بازگو فرمود، ایشان سخت دلتنگ شدند به طوری كه آن روز هیچكس از اهل بیت آن مظلوم غمگین تر نبود.